من بنـدۀ عاصی، تو غفار الغوث خلّصنا من النّار
یا لطیف !
هزار و یک اسم داری و من از آن همه اسم “لطیف” را دوستتر دارم.
که یاد ابر و ابریشم و نور میافتم. خوب یادم هست از بهشت که آمدم، تنم از نور بود و پَر و بالم از نسیم. درست مثل همین کودکانی که دیشب میزبانشان بودیم و در میان آن همه شور و غوغا به آسانی می شد از نگاهشان خواند که چه مهربانانه در آغوششان گرفته ای .
کبوترانه در شب قدر بیست و سوم نیز میزبان فرشتگانی بود که صفای لوح سپید قلبهای پاکشان ، معنویت فضای مجموعه را صدچندان کرده بود .